جیژوان پاتوق بچه های بوکان

فریاد برای فردایی بهتر برای ایران

جیژوان پاتوق بچه های بوکان

فریاد برای فردایی بهتر برای ایران

تنها وبلاگ تخصصی شهرستان بوکان که از حاصل تلاش گروهی از جوانان استان آذربایجان غربی می باشد و شما می توانید تمام بیانیات خود را به ما اعلام کنید...
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مديران تخصصي
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
طبق بررسی های انجام شده توسط جیژوان بوکان از نظر جمعیت سومین شهر آذربایجان غربی، سومین شهر کردنشین ایران پس از سنندج و کرمانشاه و همچنین چهل و نهمین شهر کل کشور می باشد.
ولکن این همه زیبایی در سایه‌ی زشتی میادین و ورودی های شهر بوکان گم شده است؛ با کمی تامل خواهیم دانست که میادین شهرستان بوکان هیچ گونه معنی درونی ندارند و فقط جهت دکور کردن شهر ساخته شده است اما چه فایده؟!
اگر کمی به اطراف خود نگاه کنیم خواهیم دید که مشکل تنها از میادین نیست بلکه حتی آسفالت های کوچه و خیابان شهر نیز دارای مشکلات فراوانی است و به قول معروف و خلاصه «بوکان و چاله های بی پایان»...!
اگر کمی دیگر به اطراف خود نگاه کنیم می بینیم که ورودی های شهر بوکان نسبت به سایر شهر های همسایه نیز دارای مشکلات فراوانی است اعم از: ورودی سقز/بوکان «میدان انقلاب اسلامی»؛ ورودی مهاباد/بوکان «میدان امیر آباد» و وردوی شاهین دژ/بوکان که هیچ گونه نمایی ندارد و نمای این ورودی تنها جایگاه CNG می باشد که در اطراف ورودی می باشد....
تنها این عوامل دارای مشکل نیستند بلکه هزاران نقص دیگر در شهرستان بوکان موجود دارد که نیازمند چاره اندیشی مسئولان است....
به نظر شما آیا این مشکلات برازنده شهرستان بوکان است؟!
مسئولان نباید چاره ای بیاندیشند؟!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۲۲:۵۰
فرزند بوکان

جیژوان پاتوق بچه های بوکان: 

چند ماه پیش بود فکر راه اندازی یک وبلاگ برای درد دل کردن و بیان مشکلات شهرم به مردم گرامی و دلگرم بوکان شدم؛ متاسفانه نام هایی برای وبلاگ پیدا نمودم اما هیچ کدام در شان مردم با عزت شهرستان بوکان نبود به همین علت به سایر وبلاگهای شهرستان بوکان سری زدم و یاد وبلاگ پرمحتوای جیژوان پاتوق بچه های بوکان افتادم که نگارنده آن جناب آقای رها رضایی می باشد، من نیز این نام را برای وبلاگ خویش انتخاب نمودم...

ولکن پس از مدتی کار بر روی وبلاگ نگارنده(جناب آقای رها رضائی) بحث های گوناگونی را بیان نمودند و به وبلاگ بنده حقیر لطمه ای سنگین وارد نمودند به همین سبب نیز من هم تقاضای حذف وبلاگ خویش در متن اصلی شدم اما متاسفانه ایشان چندین بار درخواست بنده را رد نمودند.

گفتنی است که من نیز با مطالب سیاسی و اجتماعی در وبلاگم شروع به فعالیت کردم و پس از مدتی گذر در کار فراخوان جشنواره وبلاگنویسی حماسه سایبری در استان آذربایجان غربی منتشر گردید من نیز با افتخارات کلی در این جشنواره نام نویسی کرده و سپس با تصمیم هیات داوران 806 وبلاگ ثبت نام شده به حدود 400 الی 200 وبلاگ انتخاب و به علت پر محتوا بودن وبلاگ ها تصمیم بر آن شد از 46 وبلاگنویس تقدیر به عمل آید که من نیز با کمال افتخار یکی از برندگان این جشنواره بودم اما جناب آقای رضایی تفکری کاملا اشتباه را در مورد بنده دارند و فکر می کنند که با رونوشت از مطالب ایشان به این مقام دست یافته ام؛ در پاسخ این دیدگاه باید عرش کنم که پیش از این که مطالب ایشان را رونوشت کنم برنده مسابقه گردیدم ولکن اگر ایشان باز هم قانع نگردیدند من حاضرم که مقام خویش را به ایشان تقدیم نمایم تا ایشان نیز این همه بحث را به سبب انتخاب یک کلمه تمام کنند....

من قصد توهین و افطرا به هیچ کس را ندارم اما اگر وبلاگنویسان شهرستان کمی رعایت کنند ممنون خواهم شد.

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۲۱:۲۱
فرزند بوکان

چند سالی است که مسئولان در صدد ساخت استان کردستان با مرکزیت یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی می باشند که ما نیز میخواهیم به گفتکو به درباره این موضوع بپردازیم...

چند ماهی است که یک وبلاگ فکر من را به خودش مشغول کرده یعنی "وبلاگ مهاباد" که کمپینی تحت عنوان "مرکزیت مهاباد در استان مکریان" که من نیز با نگارنده این وبلاگ بارها صحبت نموده ام اما ایشان به حرف خویش توجهی ننمودند.

باید به عرض تمام وبلاگنویسان و دست به قلمان عزیز شهرستان بوکان و مهاباد برسانیم که استان مکریان تخیلی بیش نیست...!

این استان تنها در خیال مردم گذرانده می شود و هیچ گونه واقعیتی در رابطه با این موضوع موجود نمی باشد؛ نه بوکان؛ نه مهاباد؛ نه نقده و... هیچ کدام نه تنها به مرکزیت استان نخواهند رسید بلکه هرگز از استان آذربایجان غربی جدا نخواهند شد و مرکزیت ارومیه بر شهرهای کرنشین استان جاودان است.

ای کاش یکی بود که به شهرمان اهمیت می داد و حداقل خیال مردم را خوش می کرد اما...

ای کاش بوکان یه روزی به مرکزیت مکریان برسد اما...

ای کاش آرزوی مردمم بر آورده می شد اما...

درتمام آرزو های مردم شهرم "اما" همیشه موجود است، مردم شهر بوکان قبل از این که آرزوی استان شدن بوکان را در خیال بگذرانند باید به فکر یک "اما، ولی یا..." باشند تا به فکر کردن در رابطه با این موضوع بپردازند.

گرچه موضوعی نیز سبب شده است که بوکان از نظرها دور گردد؛ آن هم فقر فرهنگی در شهرستان بوکان است، شهر بوکان به شدت از فقر فرهنگی رنج می برد و مردم این شهر به شدت دچار فقر فرهنگی گردیده اند.

حال چه باید کرد؟! من هم نمیدانم! لطفا شما پیشنهادی دهید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۰
فرزند بوکان

انحرافات تاریخچه ای به قدمت زندگی انسان داردواز زمانهای دور یکی از مسائل مورد توجه اندیشمندان اجتماعی می باشد.

هرجامعه ای برای تعادل وحفظ بقای خویش دارای هنجارها وارزشها وقوانینی می باشد که مورد قبول اکثریت مردم آن جامعه است وانحراف در واقع رفتارهای مخالف با ارزشها وهنجارها وقوانین مورد پذیرش جامعه است.

جرم یا انحراف چراغ خطرناکی است که نشان از نقایص وکمبود های جامعه دارد ومعمولا دارای علل وعوامل مختلفی می باشد.همچنان که پیشگیری از بیماری بهتر از درمان آن می باشدلذا بایستی برای داشتن جامعه ای سالم وشاداب اعمال پیشگیرانه ای داشته باشیم.

دراین میان خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد جامعه می تواند در پیشگیری از انحراف وجرم نقش به سزایی ایفا نماید.

با توجه به این مسئله که اوقات فراغت ازچنان اهمیتی برخوردار است که گاها از آن به آیینه فرهنگ جامعه تعبیر می شود وبا عطف به اهمیت وآثار سازنده ومثبتی که درسایه بهره وری مناسب از این دوران در زمینه های مختلف می تواند نصیب جامعه شودلذا سیاستهای فرهنگی جامعه بایستی در مسیر استفاده بهینه از این خصیصه مهم قرار گرفته ودست اندر کاران امر فرهنگ باید با ایجادشرایط وابزار مناسب برای گذران این اوقات،مردم را نیز برای انتخاب آگاهانه وآزادانه این ابزار ووسایل راهنمایی نمایند.

نکته کلیدی وبسیار مهمی که نیاز به بیان دارد اینست که هنگامی که زمان فراغت با خلا مکانی وروشی مناسب برای گذران آن مواجه می شود وبه عبارتی ساده تر هنگامی که جوان سرگردان می شودوراهی برای گذراندن زمان آزادش نمی یابد؛راههای غیر متعارف بسیار زیادی در برابر اوباز می شودولذا با مفروض داشتن این خلا،جوان ناگزیر به روی آوردن به این راههای غیر متعارف می باشد.

 

آنچه که به وضوح در شهرستان بوکان مشاهده می شود واز دیدگان افراد آگاه به مسائل اجتماعی پوشیده نیست؛وجود چنین خلا عظیم ودر مقابل عدم برنامه مناسب جهت پرکردن این خلا از جانب متولیان امور فرهنگی می باشد.

این شهرستان که جمعیتی حدود180هزار نفر رادارا می باشدوبیشتر بافت جمعیتی آن را نیز نسل جوان تشکیل می دهندمع الاسف  بدلیل عدم برنامه ریزی صحیح متولیان فرهنگ  ودر راس آن اداره فرهنگ وارشاد اسلامی این شهر،جوانان آن جذب مکانهایی نظیر سفره خانه های سنتی وهمچنین قهوه خانه ها که عملا از نظر محیطی ،فضایی ضد فرهنگ واخلاق دارند شده اند.

دلیل این امر نیز در این نکته نهفته است ؛مادامیکه جوانان مکان مناسبی را برای گذراندن اوقات فراغت خویش نداشته باشند که این مکان بتواند نیازهای فزاینده آن هارا در زندگی امروزیشان پاسخگو باشد،روی آوردن به این محیطها امری عادی به نظر می رسدولذا باتوجه به وضعیت این مکانها که قبلا به آن اشاره شد،زمینه انحراف وبه تبع آن ارتکاب جرم،در جوانان ایجاد شده واوقات فراغت به جای اینکه زمینه ساز رشد وتعالی جوانان شود موجبات گمراهی وفساد آنان را فراهم می آورد.

این مکانها که به لطف غفلت مسئولین هرروزه برتعدادشان افزوده می شود،به پاتوقی برای شب نشینی های جوانانی از خانواده های مختلف با فرهنگهای متفاوت تبدیل شده وعملا یکه تاز عرصه جذب جوانان گشته اندو

دراین میان قلیان نیزپای ثابت این شب نشینی ها می باشد.

صاحب نظران اجتماعی که مصرف قلیان را یک ضدارزش فراگیر تلقی می کنند،معتقدندکه قبح مصرف آن از بین رفته ودر میان اقشار جامعه زشتی ویژه ای نسبت به آن دیده نمی شود.

استفاده از قلیان جدای از مضرات جسمی مانند سرطانهای مجاری تنفسی،ریه،وعوارض قلبی وعروقی،دارای ضرری روحی نیز می باشد بدین معنا که بسیاری از معتادان به سایر مواد مخدرمصرف خودرا از قلیان شروع کرده اند.

پرسش مهم این است که دلیل عمده گرایش نسل جوان به این پدیده چیست؟این سوالی بود که ذهن مارابه خود مشغول کرده بود ولذا

پاسخی که مادریافت کردیم این مسئله بود؛ وجود بیکاری بسیار زیاد در بین جوانان ،عدم وجود مکانهای تفریحی وفرهنگی مناسب وهمچنین خلا برنامه ریزی جامع فرهنگی وبه عبارتی فقر فرهنگی عمده عامل سوق دادن جوانان به این مکان ها می باشد.

مابرای پاسخ سوالمان به سراغ جوانانی رفتیم که هرروزه چند ساعتی از وقتشان رادر اینگونه محیطها می گذرانند.

جوانی به اسم رئوف با ما اینگونه سخن گفت؛وقتی که مکان تفریحی مناسب وسالمی نداریم ومسئولین نیز برنامه ریزی صحیحی برای راهنمایی ما جهت گذران زمانهای آزادمان ندارند،آیا گرایش به این مکانها امری عادی تلقی نمی شود؟وی همچنین اظهار داشت که یکی دیگر از دلایل عمده در این امر بالا بودن نرخ بیکاری وبه عبارت ساده تر نبود کار برای جوانان می باشد ولذا اگر جوانان در جایی مشغول به کار شوند دیگر زمان خود را به بطالت در این مکانها نمی گذرانند.وی همچنین اذعان داشت که علی رغم اطلاع داشتن از مضرات قلیان،امابه دلیل اعتیاد به این پدیده باعث شده که ازنظر جسمی وروحی وابستگی به قلیان داشته باشم وبه همین دلیل ساعاتی از روز را برای ارضای نیاز خود در قهوه خانه ها سر کنم.

جوان دیگری به نام احسان بیان داشت که؛مامکانهای مناسب برای تفریح وسرگرمی نداریم وامکانات موجود مانندسالنهای ورزشی نیزهزینه های بالایی برای استفاده دارندومسئولین نیزبرنامه ای برای پرکردن اوقات فراغت ماندارند،حال مااز شما سوال می کنیم که چگونه اوقات فراغت خودرابگذرانیم؟

اما صاحب یکی از قهوه خانه ها که در کمال تعجب ما ازشغل خود ناراضی بودو این مکانهارانیز برای جوانان مناسب نمی دانست اظهارکرد؛مسئله بیکاری وهمچنین نبود فضاها ومکانهای مناسب ورزشی وتفریحی از دلایل عمده حضور جوانان در قهوه خانه ها می باشد . وی که می گفت روزانه حدود 50نفر به این قهوه خانه می آیند؛بیان داشت متاسفانه مسئولین به فکر نسل جوان نیستند وعملا نتوانسته اند بابرنامه های مناسب فرهنگی آنان را جذب نمایند.

حال سوالاتی اساسی درباره اظهارات این جوانان که به واقع سرمایه های جامعه محسوب می گردند به ذهن ها خطور می کند؛سوالات بسیار زیادی که برخی از آنها بیان می گردد ونیازمند پاسخهای مناسب از جانب مسئولین ذی ربط می باشد.

 

چرا در شهرستان بوکان متولیان امور فرهنگی از وظایف خود غفلت کرده اند؟

 

چرا در شهری مانند بوکان که عروس شهرهای ایران نامیده می شود نباید حتی یک مکان ورزشی درست و حسابی وجود داشته باشد؟

 

اداره فرهنگ وارشاداسلامی که متولی امور فرهنگی می باشد چرا از جوانان غافل مانده است؟چرا این اداره برنامه های مناسبی برای جذب جوانان ندارد؟سوال اساسی تر اینکه این آقایان چکار کرده اند که جوانان از فرهنگ اسلامی بریده اند وبه دنبال تفریحات ناسالم می روند؟

 

مگر فقر فرهنگی در شهر ما دلیل عمده انحرافات نیست؟پس چرا در بحث فرهنگ هیچگونه حرکت مناسبی صورت نمی پذیرد؟

 

در یک جمله کلی؛اصلا آقایان از این مسائل آگاه هستند؟اگر آگاهند که وای برآنها که کاری انجام نمی دهندواگر نمی دانند باز هم وای بر آنها که از مسائل درون جامعه اطلاع ندارند وبه طور کلی افرادی که جاهل هستند ویاخود را به تجاهل می زنند دیگر مشروعیت ماندن دراین  مناصب راندارند.

چرا های فراوان دیگری نیزذهن مارا به خود مشغول کرده اند،اما ای کاش این چراها پاسخ مناسبی را نیز در یافت کنند

امابه عنوان سخن پایانی اینکه؛آنچه انتظار می رود اینست که مسئولین وهمچنین افراد دلسوز که دلبسته دین ونظام اسلامی که مبتنی بر دین می باشدهستند،بایستی احساس وظیفه نموده ووارد عرصه شوند واز تباهی جوانان که سرمایه سوزی می باشد ممانعت به عمل آورند ودر این بین خانواده هانیز بایستی باکنترل فرزندان خود مانع انحراف آنان شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۲ ، ۲۲:۵۹
فرزند بوکان

32-8903021617-L600

آقا بیا، تدارک اطعام با بسیج

پرچم زدن به گوشه هربام با بسیج

گرچه پراست دام، زقبل ظهورتان

منحل نمودن خطر دام، با بسیج

گرچه شهید راه تو " عیسی بن مریم " است

آقا قبور قطعه گمنام با بسیج

 

برای سلامتی و  تعجیل در ظهور بزرگ فرمانده بسیجیان آقاامام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

صلوات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۷
فرزند بوکان
مبانی اعتقادی شیعه

دو اصل «عدالت» و «امامت» از اصول اساسی مذهب شیعه است. در نگاه مذهب شبعه جامعه عادل جامعه ای است که هر کس در آن به حق خود برسد و در جایگاهی باشد که شایسته اوست. رهبری جامعه هم مهم ترین و حساس­ترین پست و جایگاه است و باید شایسته ترین و عادل ترین فرد در آنجا حضور داشته باشد. در کنار این حساسیت ویژه شیعه به سیاست و حکومت و جایگاه حاکم، باید گفت که اصل عدالت به نوبه خود زمینه ساز اصل امامت است . اعتقاد شیعه این است که حضرت علی (ع) به عنوان شایسته ترین فرد جانشین پیامبر(ص)  بود و اکنون نیز سلسله امامت به امام آخر مهدی صاحب الزمان رسیده است؛ منتهی به اقتضای شرایط در غیبت به سر می برد. لذا شیعیان همواره در انتظار ظهور و فرج ایشان هستند . از طرفی در زمان غیبت امام مهدی(ع)، فقیه جامع الشرایط به  عنوان مرجعیت اجتهاد و نیابت عام از معصوم، عهده دار امور مسلمین است.[۱]

اجتهاد و ساختار مرجعیت شیعه

جایگاه مجتهدان در میان شیعه به عنوان کاشفان احکام دین، این موقیعت و امکان را به آنها می دهد که تنها مرجع تشخیص ظالم یا عادل بودن حاکم باشند. به عبارت دیگر مجتهدان می توانند نقش مشروعیت زایی یا مشروعیت زدایی را برای حاکمان داشته باشند؛ به ویژه اینکه بر اساس اندیشه شیعه در دوران غیبت کبری مسولیت رهبری مذهبی شیعه بر عهده فقها و علمای واجد الشرایط است . از اینرو ما شاهد حضور مراجع در تحولات سیاسی و اجتماعی و اعمال اقتدار آنها در عرصه سیاسی هستیم. اصلی که برمبنای آن فقیه در زمان غیبت امام معصوم به نیابت از او مرجع امور سیاسی نیز خواهد بود. بر پایه همین اصل امام خمینی (ره) با طرح نظریه ولایت  فقیه موجبات پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس حکومت اسلامی را فراهم نمودند.[۲]

پایگاه اجتماعی رهبر در انقلاب اسلامی

در انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) به عنوان مرجع دینی با بهره مندی از چنین جایگاه و اقتدار معنوی توانستند حرکت انقلابی علیه دولت پهلوی را هدایت کنند. ایشان با ابتکار عملی به باز تعریف مفاهیم شیعه پرداختند و با تفسیر جدید از موضوعاتی چون «انتظار»، «تقیه» و« عاشورا» زمینه را برای حرکت علیه دولت پهلوی آغاز نمودند.[۳]

امام خمینی(ره)، رهبری انقلاب اسلامی ایران را از همان آغاز حرکت انقلابی هدایت کردند و در تمامی مراحل آن نقش موثر رهبری را ایفاء نمودند. در مرحله دوم، رهبری در انقلاب اسلامی بر عهده مرجعیت شیعه بود که پیروی از آن بر اساس  مبانی اعتقادی تشیع، ضرورتی اجتناب ناپذیر بود. در مرحله سوم رهبری انقلاب اسلامی به عنوان ایدئولوگ انقلاب، نظریه ای در باب حکومت مطرح کرده که مبانی حکومت دینی است. امام خمینی با مدیریت ویژه خود به عنوان ایدئولوگ انقلاب با هدف گذاری و مدیریت تحولات و پیش بینی و سناریو نویسی تحولات آتی، رهبری انقلاب را هدایت نمودند.

سوالاتی که در بررسی تطبیقی نقش رهبری در انقلاب اسلامی و نهضت بیداری اسلامی خاورمیانه عربی، به فهم بهتر موضوع کمک می نماید؛ عبارتند از :  آیا می توان چنین رهبری را برای بیداری اسلامی پیدا نمود؟ آیا برای رهبری جنبش بیداری می توان جایگاه اعتقادی درنظر گرفت؟ نحوه هدایت و رهبری نهضت بیداری اسلامی چگونه است؟ برای یافتن پاسخ سوالات، ابتدا لازم است مبانی اعتقادی اهل سنت و دیدگاه آنها نسبت به مساله امام و رهبر تبیین شود.

جایگاه امام و رهبر در اصول اعتقادی اهل سنت

همانطور که ذکر شد، در اندیشه سیاسی شیعه، سیاست با امامت به عنوان یکی از مبانی اعتقادی شیعه ارتباط دارد . در دیدگاه اهل سنت موضوع سیاست و امامت موضوع اعتقادی نیست؛ بلکه با مقتضیات زمان پیوند می خورد. در اندیشه سیاسی اهل سنت اعتقاد بر این است که پیامبر اسلام هیچ شخص معین را برای زعامت امت اسلامی بعد از خود انتخاب نکرده است و آنچه بعد از رحلت پیامبر رخ داده است، محصول اراده و اجتهاد برخی صحابه صدر اسلام بوده است. بدین ترتیب نظام سیاسی مدنظر اهل سنت همان نظام خلافت است. درواقع نظریه خلافت به عنوان رقیب نظریه امامت از سوی اهل سنت مطرح گردیده و پس از رحلت پیامبر به عنوان جامعه آرمانی نظام اسلامی در نزد اهل سنت تجلی یافته است.[۴] از نظریه های مطرح در باب انتخاب خلیفه می توان به نظریه استیلاء و غلبه و نظریه وراثت اشاره کرد.

یکی از موضوعاتی که در اندیشه سیاسی اهل سنت مطرح می شود این است که حاکم باید مسلمان باشد اما در برخی موارد عدالت او مطرح نمی شود؛ لذا جواز قیام علیه دولت از نظر شرعی و اعتقادی نیز صادر نمی گردد. در حالی که شیعه عدالت در حاکمیت را شرط می داند  و لذا در تطورات اندیشه سیاسی مجوز حرکت و قیام علیه ولت صادر می گردد. از اینرو طبق اندیشه سیاسی اهل سنت حرکت علیه حاکم ظالم نامشروع خواهد بود و رهبری که بخواهد انقلابی را هدایت کند مشروعیتی ندارد تا بتواند مردم را به سوی انقلاب هدایت نماید. به عنوان نمونه علمای الازهر و سران اخوان المسلیمن در ابتدای حرکت مردمی از تقابل با نظام مبارک خودداری کردند و بعد از براندازی نظام سیاسی مصر وارد عرصه رهبری قیام شدند.[۵] این در حالی است که رهبری در انقلاب اسلامی با توجه به مبانی اعتقادی، از ابتدای حرکت انقلابی وارد عرصه هدایت و رهبری قیام شده بود؛ در حالی در نهضت بیداری اسلامی، رهبران دخالتی در حرکت پیش رونده جنبش نداشتند.

در دیدگاه عرفی گرایی اهل سنت، اندیشمندانی مانند حسن حنفی معتقدند که حکومت امری عرفی است و دین درباره ان نظری ندارد و چنانچه در حکومت از مطالبی برخاسته از دین نیز استفاده شود، به نوعی ارشاد به عقل انسان محسوب می گردد. این بدین معناست که در زمان نبود پیامبر مسلمانان می توانند بر اساس فهم، درک و عقل خود حکومت تاسیس کنند. در کنار این گروهای اسلام گرا، برخی دیگر از جریانهای فکری بنیادگرا هستند که به عرف و حزب اعتقادی ندارند و برای احیای اسلام نخستین و بازگشت به آن می کوشند. عمده ترین آنها جریان سلفی ویکی از چهره های مهم آن اخوان المسلمین است.

در رابطه با دولت و ترسیم حدود تعامل با قدرت سیاسی، جماعت اخوان، مشی سیاسی خود را بر ارشاد و تبلیغ در بطن جامعه مسلمان قرار داده است و تلاش دارد جامعه اسلامی را برای تاسیس حکومت اسلامی آماده نماید. البته انها روش قهریه را در تشکیل حکومت اسلامی کنار نهاده اند و از دو  اصل متناقض راهبردی وتاکتیکی که عبارتند از وجوب تغییر دولت فاسد. (اصل راهبردی ) و ضرورت همزیستی مسالمت امیز با دولتها ( خط مشی تاکتیکی) تبیعت می کنند.

اخوان حاکمیت را متعلق به خداوند می داند وانسان را جانشین وی بر زمین. اما درباره اینکه چه فردی باید حاکم باشد معتقد است که حاکم باید منتخب مردم باشد؛ لذا رهبری جامعه منتخب اراده مردمی است؛ لذا هیچ جایگاه اعتقادی ندارد. امور مسلمانان نیز باید به صورت شورایی اداره شود . در برخی از دیدگاهها حتی خروج علیه دولت حاکم نیز جایز نیست.

نتیجه گیری

انقلاب اسلامی به عنوان آخرین انقلاب کلاسیک قرن بیستم ، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را از انقلابهای اجتماعی بزرگ جهان جدا می کند؛ حتی بسیاری از تحلیل­گران و ناظران سیاسی از وقوع انقلاب در آن مقطع زمانی دچار شگفتی و تعجب  شدند . بعد از وقوع انقلاب اسلامی تحت تاثیر راهبرد صدور انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، ما شاهد تاثیرگذاری این انقلاب بر شکل گیری بیداری اسلامی در جهان هستیم. از جمله تفاوتهای انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای جهان، از جمله انقلابهای ناشی از بیداری اسلامی در خاورمیانه عربی، نقش و جایگاه رهبری در انقلاب می باشد . بسیاری از صاحبنظران داخلی و خارجی معتقدند که در انقلاب اسلامی رهبری در تمامی مراحل انقلاب نقش عمده ای در پیرزوی و به ثمر رسیدن انقلاب بر عهده داشتند، در حالی که در نهضت بیداری اسلامی رهبری بر عهده فرد خاصی نبوده و رهبران مذهبی پس از وقوع جنبش و سرنگونی حکومتهای خودکامه قبلی به صحنه سیاسی آمدند. این موضوع باعث شد تا روند تحولات بیداری اسلامی به کندی پیش رود. درحقیقت فقدان رهبری منسجم در جریان تحولات بیداری اسلامی یکی از عوامل سردرگمی تحولات این نهضت است . درواقع تفاوت میان نقش و جایگاه رهبری در انقلاب اسلامی و انقلابهای ناشی از بیداری اسلامی تاثیر متفاوتی در فرایند پیروزی انقلاب و مراحل مختلف انقلابی داشته است. در بحث از وجوه تمایز میان این دو به موضوع مهمی اشاره می شود و آن عبارت است از وجود مرجعیت شیعه در رهبری انقلاب اسلامی؛ پایگاه اجتماعی منحصر به فرد در ایران . این در حالی است که جنبشهای اخیر بیدار اسلامی فاقد رهبری منسجم مذهبی بودند و از سوی دیگر رهبران مذهبی که پس از وقوع جنبش به صف مخالفان پیوستند پایگاه اجتماعی که از منظر اعتقادی بتواند بسیج توده ای ایجاد کند ندارند.[۶]

پی نوشتها:
[۱] – علی کربلایی پازوکی، « اندیشه سیاسی شیعه در عصر غیبت»، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۸۳، ص ۲۵۰-۲۵۳
[۲] – یدالله هنری لطیف پور، «فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی ایران»، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۵، ص ۷۷
[۳] – محمد جواد هراتی. «بازتفسیری از مفهوم عاشورا و قیام ۱۵ خرداد»، مجموعه مقالات همایش ۱۵ خرداد، تهران: انتشارات سوره مهر،۱۳۸۶،  صص ۲۵-۲۷
[۴] – حمید عنایت. «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، نهران: نشر خوارزمی، ۱۳۷۲، صص ۳۴-۴۷
[۵] – حاتم قادری، « اندیشه سیاسی در اسلام و ایران»، تهران: سمت، ۱۳۸۶، ص ۳۸
[۶] – محمد جواد هراتی ، «تفاوت نقش  جایگاه رهبری در انقلاب اسلامی و جنبش بیدرای مصر»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال ۹، بهار ۹۱، شماره ۲۸، صص ۲۳۳-۲۳۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۲
فرزند بوکان

.
 امشب که داشتم برمیگشتم به منزل . توی پیاده روی خلوت و تاریک ، انتهای خیابان طباطبائی روی
خروارها برگ درخت  یک لحظه به زیر چاکمه خودم نگاه کردم و انبوه برگ ها …. و
ناگهان به ذهنم رسید :

.
 وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُـــ هَا
.

شاید قانع شدم که او اگر امار برگهای افتاده را دارد حتمن آمار دل من را هم دارد . دیشب انسان خوبی با توجه به رد تماسهای مکررم اصرار داشت حرف بزند تا شاید در موضوعی قانعم کند . حدود یکساعت و شاید چهل و پنج دقیقه برایم حرف زد ( ادم مومنیست ) اما قانع نمیشدم و سکوت سنگین اتاقم و صدای شعله بخاری و سردی پنجره مشرف به خیابان که پشت ان ایستاده بودم و نگاههای ممتدم به خلوتی کوچه … حرفهایش را فقط گوش میدادم و سکوت و سکوت و س .. ساعت از نیمه گذشته بود ……………. امشب شاید پیام بدهم حق با شماست جوابهای خدا به بنده اش غیر مستقیم میرسد . امشب پیام در و دیوار شهر ما برای من این بود :
.
وقتی او آمار برگهای افتاده را دارد ، حتمن آمار دل من را هم دارد ..

دلتـنگی
هـــــای
مـــــــن
نــــــــه
عــــنوان
دارد
نـــــــــه
جــــــای
نـــــــظر
………….
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۱
فرزند بوکان

سلام.

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان

خداوند متعال رو شاکریم که امروز به ما این سعادت رو داد تا  در خدمت مادر شهید بزرگوار حجت الله رحیمی باشیم. تا بتوانیم بیشتر و هرچه بهتر با این شهید بزرگوار آشنا بشیم. و امید وار هستیم که شهید حجت الله رحیمی هم مارو مورد لطف خود قرار بدهد. انشاء الله…

از مادر بزرگوار ایشون تشکر میکنیم که این زمان رو در اختیار ما قرار دادن تا بتوانیم سوال های خودمون رو از ایشون بپرسیم.

.

 

 

به عنوان اولین سوال میخواستم یک بیوگرافی از شهید حجت به ما بدین ؟

بسم الله الرحمن ارحیم.

سلام .                     

آقا حجت الله در ۲۴اسفند ۶۸متولد شدند
مصادف با ولادت آقا امام زمان عج بوده. برای همین اسمش رو حجت الله گذاشتیم.
همیشه تلفظ حجت الله برام سنگین بوده و حجت صداش میکردم اما حالا عظمت حجت الله بودنش رو میفهمم
خودش همیشه میگفت چون ولادت آقا به دنیا اومدم مداح اهل بیت شدم.ای کاش اسمم رو مهدی میگذاشتید

۲ – وضعیت تاهل شهید حجت چگونه بود؟

آقا حجت مجرد بود. میگفت مامان من که شهید میشم دیگه زن بگیرم برای چی….

۳ – از میزان و رشته تحصیلی شهید حجت برامون بگید لطفا ؟

آقا حجت کامپیوتر میخوندند

ترم آخر رو هم ثبت نام کرد حتی شهریه اش رو هم پرداخت اما….

ما هم دیگه نرفتیم سراغ مدرک وتسویه حسابش

۴ – شهید حجت شاغل بودن؟

در سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت میکردند

۵ – شهید حجت از چند سالگی و چگونه شروع به مداحی کردن؟ در چه هیئت های به عنوان مداح فعالیت داشتن؟

  آقا حجت از یازده سالگی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج مسجد سیدالشهدا درآمد و فعالیت های خودرا بعنوان مکبر و موذن شروع کرد.
و با خوندن زیارت عاشورا مداحی خودش رو شروع کرد

از سال ۸۰در مساجد و هیئت های شهرستان مداحی میکرد.

سال ۸۵هیئت خانگی نورالائمه را با هدف گسترش فرهنگ معنوی اهل بیت راه اندازی کرد.
در طول مدت فعالیت صدها مراسم مذهبی در مناطق مختلف برگزار کرد. محبوبیتش باعث شد که جوانان زیادی به محافل مذهبی جذب بشن

۶ – اسم این هیئتی که این اواخر مداحی میکردن چه بود؟ توسط چه کسی تاسیس و اداره می شد؟

هیئت نورالائمه – خود آقا حجت تاسیس کرد.
البته اوایل خانگی بوده بعدها در حسینیه مراسمات رو برگزار میکردند.

اواخر هم حسینیه رو ازشون گرفته بودندآقا حجت همش ناراحت بود که فاطمیه نزدیکه و ما حسینیه نداریم

۷ – از کدام مداح الگو برداری میکردند؟ و مداح مورد علاقه شهید حجت؟

آقا حجت اوایل سبک مداح اهل بیت آقای هلالی رو تمرین میکردند

آقا حجت خودش شاعر داشت و بعضی شعر ها رو هم خودش مینوشت و تمرین میکرد

وقتی از کربلا برگشت همه مناطق رو باخودش مرور میکرد و برای هر کدوم یه شعر میگفت

مثل: برا اولین بار نگاه به صحن علمدار…..

 

۸ – چه هدفی از مداحی داشتن؟( معروفیت ، درآمدزایی )

آقا حجت که از مداحی برا درآمد استفاده نمیکردند.
ایشون برای رضای خدا مداحی میکردند.

هدف گسترش فرهنگ معنوی اهل بیت عصمت وطهارت و علاقه وافرش به اهل بیت..

من از خدا ممنونم که مهر اهل بیتش رو به دل من و بچه هام نشونده

۹ – از اخلاق و شخصیت شهید حجت برامون بگید؟

از ویژگی های اخلاقی آقا حجت میتونم به رعایت ادب ،حفظ حرمت دوستان ، خوش برخوردی ، خوش اخلاق اشاره کنم
شاخص ترینش صبوری در مشکلات و توکل بر خدا بوده.

 

یعنی هر کس بهش حرفی میزد که باعث ناراحتیش میشد فقط لبخند میزد و میگفت خدا خیرت بده….
من خودم فکر میکنم که صبوری خودم روی اون هم تاثیر گذاشته و باعث شد اینطور صبور باشه

۱۰ – مهم ترین و بارز ترین خصوصیت ایشون در زندگی شخصی چی بوده؟

فکر میکنم این رفتار آقا حجت که همه کارهاش رو برا رضای خدا انجام میداد مهم ترین خصوصیتش باشه

۱۱ – چند بار در کاروان های راهیان نور حضور داشتن؟

از سال ۸۶به عنوان خادم در ستاد راهیان نور مشغول فعالیت شد. که همزمان با فعالیت در مناطق عملیاتی با نیروی زمینی ارتش فعالیت داشته

۱۲ – چند بار به عنوان خادم حضور داشتن؟

همیشه به عنوان خادم رفتن .آقا حجت هر سال مسئول سیستم صوت و راوی کاروان ها بودند.

۱۳ – به کدام منطقه عملیاتی علاقه بیشتری داشتن؟

آقا حجت همه جا میرفت ولی فکه رو بیشتر دوست داشت

چند روز قبل از شهادتش تو فکه یه گوشه نشست و رفت تو حال خودش طوری که هرچه صداش میکردند نمی شنید
هر چه حاجی میگفت حجت حجت حجت بلند شو بریم ولی انگار که نه انگار
تا اینکه حاجی با فریاد گفت حجت
وحجت از حال خودش خارج شد گفت شرمنده حاجی اصلا حواسم نبود.

۱۴ – درباره مناطق عملیاتی نظر خاصی داشتن؟

آقا حجت وقتی برمیگشت از خادمی کلی خاطره برامون تعریف میکرد میگفت مامان نمیدونی چه مادرایی میان اونجا دنبال بچه هاشون میگردند

همیشه به خواهراش میگفت شما رو هم میبرم برا خادمی. که خدا رو شکر الان هم دخترام سعادت خادمی نصیب شون شده.خودمم هم یه شب رو به  عنوان خادم در معراج شهدای اهواز به سر بردم.

۱۵ – ایشون تو صحبت و حرفاشون درباره شهادت و شهید شدن نظر یا صحبت خاصی کرده بودن؟

آقا حجت همه آرزوش بوده که شهید بشه.
همیشه می گفت مامان دعا کن شهید بشم
سال ۸۷اتاق خودش رو تبدیل به حجره شهید حجت رحیمی کرد.
دیوار اتاق رو با عکس و دست نوشته های شهدا  و… تزیین کرد و سر در اتاق نوشت حجره شهید رحیمی..
سال ۸۸هم وصیت نامه عاشقانه ی خودش رو نوشت.

۱۶ – به کدام یک از شهیدان بیشتر از همه علاقه داشتن ؟

آقا حجت عکس بیشتر شهدا رو به دیوار اتاقش زده بود ولی به شهید آوینی و همت و علمدار که مداح هم بود علاقه خاصی داشت.

دوستان و نزدیکش آقا حجت رو شهید همت نسل سوم صدا میکردند.
خودش میخندید میگفت مامان من شبیه شهید همت هستم.

۱۷– اگر امکانش هست براتون از روز شهادت آقا حجت برامون بگید؟

آقا حجت ۲۷بهمن ۹۰رفتند مناطق.
من ۶اسفند از پله های مسجد افتادم و پام شکست . آقا حجت اون موقع خیلی نگران بود هر دقیقه زنگ میزد مامان حالت چطوره

منم که خیلی دل تنگش بودم می گفتم نمیخوای بیای به مامان سر بزنی
میگفت چشم مامان میام.
گفتم خوب ۵شنبه یا جمعه بیا دوباره شنبه ، یکشنبه برگرد مناطق
گفت چشم مامان بذار حاجتم رو از شهدا بگیرم میام

روزهای آخر بدجور دلم هواشو میکرد طوری که فقط قرآن میخوندم واشک میریختم.

دختر کوچیکم زهرا میگفت مامان حجت شهید میشه نمیدونم چی باعث شد که این به زبونش بیفته ولی همش میگفت مامان حجت شهید میشه.
منم دیگه بیشتر دلشوره میگرفتم.
دیگه فقط منتظر بودم خبر شهادتش رو برام بیارن.

زنگ که میزد میگفتم آقا حجت ( من و پدرش همیشه شهید رو آقا حجت صدا میکردیم و اون هم با جانم جواب میداد )
اگه تو نمیای تا من با همین پای چلاغم بلند شم بیام

قرار شد روزجمعه با دامادم برم دیدنش.

روز پنج شنبه ۱۸اسفند ۹۰بود از صبح همش حالم یه جوری بود انگار تو دلم رخت میشستند.

ظهر ساعت ۳بود که فرمانده سپاه و امام جمعه شهر و مسئول راهیان نور و بچه های خادم اومدند
پدر آقا حجت تعارف شون کرد اومدند داخل نشستند
پدرآقا حجت اومد پیشم گفت حاج خانوم یه حسابی هست که اینا اومدند

منم که از صبح بی قرار بودم گفتم وای حجته و دیگه نمیدونم چی میکردم

حاجی که رفت پیششون آقای هاشمی مسئول راهیان عمامه اش رو از سر برداشت گذاشت زمین و گفت حجت شهید شد
دیگه غوغا شد
منم که پام تو گچ بود نمیدونستم چه میکنم زندگی برام مهم نبود(مادر با گریه حرف میزند)
برای باز کردن گچ پام به هر دری میزدم نمیشد. یعنی هرجا میرفتم میگفتند باید بری همون جایی که گچ گرفتند منم که دیگه برام مهم نبود چی سرم میاد یا اینکه پام خوب شده یانه .

با هر درد سری بود گچ رو خودم با آب و یه اره باز کردم.

 )  پادگان دژ خرمشهر. صبح روز ۵شنبه ۱۸اسفند ۹۰ساعت ۸
شهید داشت اتوبوس ها رو راهنمایی میکرد که از پادگان خارج بشن وبه سمت مناطق برن
آخه شهید حجت به عنوان راوی و مسئول سیستم صوت هر روز کاروان ها رو میبردند مناطق شب برمیگشتند پادگان دژ.
اون روز هم که داشت اتوبوس ها رو راهنمایی میکرد نمیدونم چطور شد که اتوبوس زد بهشو افتاد وقتی از روش رد شد همه مسافرها جیغ زدند راننده تازه متوجه شد و دوباره دنده عقب گرفت و دوباره از روش رد شد.
دقیقا از روی پهلوی راستش رد شد
(درست مثلا مادرش زهرا پهلوشکسته پر کشید(


روز تشییع شد منو بردند غسال خونه صورتم رو روی صورتش گذاشتم وبوسه بارونش کردم اونجا بود که آروم تر شدم. آقا حجت خیلی آروم خوابیده بود.

 

(مادر به عکس شهید جهان آرا که گوشه اتاق شهید حجت زده بود نگاه میکنه و میگه من میگم آقا حجت موقع شهادتش چهره اش مثل چهره شهید جهان آرا موقع شهادتش بوده.)


وقتی گذاشتنش تو مزار رفتم بالا سرش و آروم گفتم خانوم زهرا (س) پسرم رو دست خودت سپردم امشب براش شما مادری کن .

 

دیگه آروم شدم

(آقا حجت لحظه شهادتش که غرق در خون بود با حاجی حرف میزد میگفت حاجی به دوستام بگورهبر رو تنها نذارند. حاجی به دوستام بگو اگه رفتند کربلا و خواستند انگشتر یا کفن سوغات بیارند یه وقت نبرن حرم آقا تبرک کنند .آخه چطور میخوان ببرن پیش آقایی که خودش نه کفن داشته نه انگشت…..)

۱۸ – مزار شهید حجت کجا واقع شده ؟

خوزستان. شهرستان باغملک. روستای هپرو.(۲۰کیلو متری شهرستان(

۱۹ – یک خاطره از شهید حجت برای ما بگین لطفا.

من وآقا حجت فقط ۱۴ سال اختلاف سنی داشتیم جدا از رابطه مادر و فرزندی با هم دوست بودیم.منو در جریان همه کارهاش می گذاشت.

آقا حجت هر جا میرفت من همراهش بودم
یه بار رفته بودیم گلزار شهدا تو ماشین گفت مامان یکی بهم گفت آقای رحیمی تو شهید میشی مامان برام دعا کن شهید شم گفتم انشالله شهید میشی .

 

آقا حجت نشست کنار مزار شهید داشت فاتحه میفرستاد من یه گوشه ایستاده بودم برگشت نگاهم کرد فقط زل زد و لبخند زد

 

حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر میکرد این خاطره اش همیشه تو ذهنمه.

یک بار شب جمعه در دعای کمیل خیلی بی‌تابی کردم، به خوابم آمد. در اتاقش بودم، خندید وگفت:«مادر چرا ناراحتید. خداوند به وعده‌اش عمل کرد. مادر خداوند پرونده شهادت من رو سال ۶۵امضا کرده . بیدار که شدم داشتم فکر میکردم سال ۶۵که آقا حجت هنوز به دنیا نیومده بود . بعد دیگه آروم و سبک شده بودم.

آقا حجت پنجشنبه به دنیا اومد و پنجشنبه هم پر کشید…

۲۰ – دوست دارید برادر کوچیک آقا حجت ( حسین )  همین راه رو ادامه بده؟

بله صددر صد
من آرزومه بچه هام خدایی بشن.
حسین رو سال قبل خادمی فرستادم.

همون طور که آقا حجت رو برای فعالیت هاش تشویق میکردم آقا حسین رو هم تشویق میکنم که همون راه رو ادامه بده.
ناگفته نمونه که حسین اون موقع ها با حجت مداحی میکرد. الانم داره ادامه میده
حسین فقط ۱۲سال داره. حسین خیلی با حیا و نجیب وهمچنین باغیرت هست.

به عنوان آخرین سوال : معمولا در اکثر هیئت ها مداحان در آخر جلسه به مردم و بخصوص جوانان حاضر در جلسه یک سری توصیه های میکنن. اگر الان شهید حجت بود چه توصیه ای به من و بچه های سنگرمون میکردند؟ که اکثرا همه جوان و عاشق شهادت هستن.

آقا حجت همیشه آخر برنامه به جوون ها میگفت
دوستان تلاش کنیم راه شهدا رو ادامه بدیم. پشتیبان ولایت فقیه باشیم. کاری کنیم آقا ازمون راضی باشه دل مهدی رو خون نکنیم.

این دعای آخر برنامه هاش بود( اللهم العجل لولیک الفرج ، العجل لولیک الفرج، العجل لولیک الفرج)

کلام آخر
طرف صحبت من خطاب به مادران شهداست، آن روزها در دوران دفاع مقدس اگر پسر من نبود که در میادین نبرد حاضر شود و از کشورش دفاع کند امروز اما، ثابت کرد که ادامه دهنده راه شهدای شماست. من خدا را شکر می‌کنم که فرزندم درخرمشهر خونش ریخته شد. حضرت زهرا برایش مادری کرد. از جوان‌ها می‌خواهم پا روی خون شهدا نگذارند.

 

واقعا از شما کمال تشکر رو دارم. میدونم خیلی شما رو اذیت کردیم با سوالات مون . ببخشید.

بخاطر این زمانی که در اختیار ما گذاشتین تا سوالاتی که دوستان ما درسنگر داشتن رو بپورسیم ممنون هستم. انشاء الله که حضرت زینب به شما و خانواده گرامی شما صبر دهد.

با اینکه تعداد مراجعه کننده به شما برای آشنای با شهید حجت زیاد بوده و هست با این همه شما باز با استقبالی گرم به ما پاسخ دادین.

از شما که مادر شهید هستین میخواهم تا برای ما و دوستانی که درسنگر این سوالات رو داشتن دعا کنید تا بتوانیم درسهای از زندگی این شهید بگیریم و بکار بندیم. و ادامه دهنده راه شهیدان باشیم.

یا علی .

(ناگفته نماند که مادر شهید حجت از فعالیت بچه های سنگر با خبره و همیشه براتون دعا میکنه که در رکاب آقا امام زمان عج شهید بشید)

 

التماس دعا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۰
فرزند بوکان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۳:۱۹
فرزند بوکان

امام خامنه ای(مدظله العالی)می فرمایند:

من میگویم چادر بهترین نوع حجاب است وهم یک نشانه ی ملی ماست
که هیچ منافاتی باهیچ نوع تحرکی اززن ندارد.
اگر واقعا کاراجتماعی،کارسیاسی وکارفکری به معنای تحرک باشد لباس 
رسمی زن میتواند چادرباشد که بهترین نوع حجاب است..
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۲۰:۲۵
فرزند بوکان