جیژوان پاتوق بچه های بوکان

فریاد برای فردایی بهتر برای ایران

جیژوان پاتوق بچه های بوکان

فریاد برای فردایی بهتر برای ایران

تنها وبلاگ تخصصی شهرستان بوکان که از حاصل تلاش گروهی از جوانان استان آذربایجان غربی می باشد و شما می توانید تمام بیانیات خود را به ما اعلام کنید...
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
مديران تخصصي
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات

کعبه

نمی دونم این عکس از کیه

ولی دعا می کنم خدا همیشه حفظش کنه

چون احترام حریم الهی رو حفظ کرده

خیلی وقت ها می بینیم که برخی (از روی جهل)، هنگامی که به زیارت قبور متبرکه و حریم های امامان بزرگوار مشرف میشن، برای یادگاری وقتی می خوان عکس بگیرن، پشت به اون مقبره و حریم شریف عکس میگیرن.

به نظر میاد این عمل کمی دور از اخلاق باشه، البته بازهم اشاره کنم خیلی که این از روی عدم توجه ما به نکته ظریف هست نه بی احترامی ولی چقدر خوب میشه که ما حتی برای  عکس یادگاری هم به حرمت حریم های الهی رو حفظ کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۸:۵۳
فرزند بوکان

وبلاگ دنیای راه راه نوشت:

 

با خودم هستم

خود حقیقے …

خود مجازے … خودم !

آهاے تو !
حق ندارے به گونه اے رفتار کنے که دلے خاطرخواه تو شود …

حق ندارے به گونه اے حرف بزنے که دیگرے را متوجه خود کنے …

حق ندارے به گونه ای راه بروی که نگاهی جذب تو شود …

حق ندارے به گونه اے لباس بپوشے که …

مهم حقیقے یا مجازے بودن دنیا نیست !

مهم این است که حق ندارے دل دیگرے را به دنبال خود بکشانے !

تو تنهایے؟؟؟

باش !

همدمے ندارے ؟؟؟

نداشته باش !

ازتنهایے خسته شدے ؟؟؟

خسته شده باش !

اما حق ندارے با عشوه گرے در دنیای حقیقے یا مجازے ،

در زندگے دیگرے خللے وارد کنے!

آیا تاوان تنهایے تو را یک خانواده باید بپردازد ؟!

مواظب باش !

مواظب خودت !

مواظب رفتارت !

مواظب گفتارت !

مواظب دلت !!!

حق ندارے در این محیط مجازے از کلماتی استفاده کنے که دلے بلرزد !

حق ندارے به هربهانه اے با دیگرے مزاح کنے … !

حق ندارے با رفتارهایت با کارهایت با نوشته هایت و با …

نظردیگرے را به خود جلب کنے !

نه !!!

حق ندارے !!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۶
فرزند بوکان

جوان انقلابی نوشت: در کتاب خاطرات رهبر معظم انقلاب” یادمــان زندانها و بازداشتـگاه ها ” روایت جالبی از دیدار ایشـان وهمـسر مکرمــه با آیـت الله هاشــمی رفسنجانی در زندان رژیم ستم شاهی نقــل شده است.

در بخش هایی از این کتاب آمده است:

در آن مقطع  (اواخر سال ۱۳۵۰) آقای هاشمی نامه ای به امام خمینی نوشته و درخواست کرده بود کاری کنند که دستگیرشدگان سازمان مجاهدین خلق اعدام نشوند که افتادن این نامه به دست ساواک، باعث محکومیت هاشمی به ۷ ماه زندان می شود و وی به زندان داخل پادگان عشرت آباد منتقل می شود.
در اردیبهشت ۱۳۵۱، آیت الله خامنه ای به همراه همسرشان راهی تهران می شوند تا با هاشمی دیدار کنند. دیدار با زندانیان سیاسی شبیه ملاقات های معمول با زندانیان عادی نبود و مجبور بود ترفندی بزند. وقتی به در نگهبانی می رسند، ایشان با لهجه کرمانی اشاره به همسرش می کند و می گوید: «این خانم خواهر آقای هاشمی است که برای دیدار او آمده، من هم شوهر این خانم هستم.»
نگهبان ها به هم نگاه کردند و قرار شد از فرمانده بپرسند. فرمانده گفت فقط خواهرش می تواند وارد شود.«همسرم دل به خدا سپرد و وارد شد.من هم نگران و دلواپس، از این که راز آشکار شود که وی خواهر آقای هاشمی نیست، زیرا دیدار محارم با یکدیگر ویژگی خاصی دارد. اما از آنجا که آقای هاشمی فرد زیرکی بود، وقتی همسرم را از دور دید، متوجه موضوع شد… کنار یک جوی آب ایستاد، به طوری که همسر من در مقابل وی در طرف دیگر جوی قرار گرفت.»
ظاهرا آقای هاشمی سراغ دوستش را می گیرد و وقتی که متوجه می شود در نگهبانی است، از نگهبان ها می خواهد اجازه ورود شوهرخواهرش(!) را بدهند. «در این وقت یک نظامی دوان دوان به طرف من آمد و اجازه ورود داد. من وارد شدم و آقای هاشمی از دیدار من بسیار شادمان شد.»
در زمانی که آنها کنار یکدیگر در گفتگو بودند، یک نظامی آنجا ایستاده بود و در حالی که لبخندی بر لب داشت، به آیت الله خامنه ای خیره بود. «من هم با تبسم متقابل و ادب و نزاکت لازم پاسخ وی را دادم.»
چندی بعد آقای هاشمی از زندان آزاد شد، از آیت الله خامنه ای پرسید آن نظامی لبخند به چهره را شناخته بود؟ «گفتم: نه، گفت: او همان استوار زمانی بود و به احتمال قوی تو را هم شناخته بود.» آنجا بود که می فهمند این استوار بامعرفت زندان قزل قلعه در سال ۴۲، اینجا هم ایشان را از لطف خود بی نصیب نگذاشته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۶
فرزند بوکان
ژ

صاحب الزمان
درمجالی که برایم باقیست

باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند

 

و بگویند خدا
خالق زیباییو سراینده عشق
آفرینندة ماست
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
به خود می خواند
جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ
دوزخی دارد به گمانم
کوچک و بعید
در پی سودایی ست
که ببخشد ما را
و بفهماندمانترس ما بیرون از دایره رحمت اوست
در مجالی که برایم باقیست
باز هم همراه شما مدرسه ای میسازیم

علم را با احساس
و ریاضی را با شعر
دین را با عرفان
همه را با عشق تدریس کنند
لای انگشت کسی
قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز
روح را حاضر و غایت بکند و به جز از ایمانش
هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند
مغز ها پر نشود چون انبار

قلب خالی نشود از احساس

درسهایی بدهند که به جای مغز، دلها را تسخیر کند
از کتاب تاریخ

جنگ را بردارند
در کلاس انشاء
هر کسی حرف دلش را بزند
تا کسی بعد از این باز همواره نگوید : هرگزو به آسانی همرنگ جماعت نشود
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پاییز تعلیم دهند
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار
همه تکرار کنیم :عدل، ایمان ، قانون، اخلاق

امتحانی بشود
کو بسنجد مارا
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ایم
در مجالی که برایم باقیست
باز هم همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن آخر وقت
به زبانی ساده
شعر تدریس کنند
و بگویند که تا فردا صبح
خالق عشق نگهدار شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۵
فرزند بوکان

وبلاگ یامهدی(عج) ادرکنی نوشت:

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود

نقشه کشیده است، مرا دشمنت کند

با لشگر گناه هماهنگ می شود

دارد حنای توبه و شرمی که داشتم

پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود

با هر گناه فاصله می گیرم از شما

کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ می شود

اشکم چه شد؟! به جان تو باور نداشتم

روزی دلم ز فرط گناه سنگ می شود

آقا ببخش، بس که سرم گرم زندگیست

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۴
فرزند بوکان

وبلاگ" سجاد ای پر از یاس" نوشت

تا کی دل من چشم به در داشته باشد
                       ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
                               از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
هر هفته سر خاک تو می آیم، اما
                               این خاک اگر قرص قمر داشته باشد
این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک
                              از تو خبری چند، مگر داشته باشد
آن روز که می بستی بار سفرت را
                              گفتی به پدر هرکه هنر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
                             بگذار که این جاده خطر داشته باشد
گفتی نتوان ماند از این بیش، یزیدی است
                             هر کس که در این معرکه سر داشته باشد
باید بپرد هرکه در این پهنه عقاب است
                            حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
کوه است دل مرد ولی کوه نه هر کوه
                          آن کوه که آتش به جگر داشته باشد
این تاک که با خون شهیدان شده سیراب
                            تا چند در آغوش تبر داشته باشد
دردا اگر از خوشه این شاخه سرشار
                             بیگانه ثمرچیده و بر داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
                          این نیست بلایی که سپر داشته باشد
رفتی و من آن روزنبودم ، دل من هم
                         تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد
باید برود هرچه شود گو بشو و باش
                         بگذار که این جاده خطر داشته باشد
رفتی و زنت منتظر نو قدمی بود
                          گفتی به پدر کاش پسر داشته باشد
گفتی که پس از من چه پسر بود و چه دختر
                            باید که به خورشید نظر داشته باشد
باید که خودش باشد، آزاده و آزاد
                            نه زور و نه تزویر و نه زر داشته باشد
اینک پسری از تو یتیم است در اینجا
                           در حسرت یک شب که پدر داشته باشد
برگرد سفر طول کشید ای نفس سبز
                             تا کی دل من چشم به در داشته باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۴
فرزند بوکان

وبلاگ "فداییان رهبر" نوشت:

طعنه و خنده به اشعار و شعارم بزنید

تیر غم بر دل دیوانه و زارم بزنید

در حـــفاظـــت ز امیــــرم علی خــــامـــنه ای

می شــــوم مـــیثــــم تــــمّار ، بـــه دارم بـــزنیــد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۳
فرزند بوکان

پایگاه تحلیلی تخصصی منهاج فردوسیان نوشت:

 

 

 

پایگاه تحلیلی تخصصی منهاج فردوسیان : توفیق هم کلام شدن با پروردگار، مناجات و صحبت خودمانی با حضرت حق، خیلی با ارزش تر از پاداش های دنیوی و حتی اخروی است.

از این رو در باب اهمیت دعا گفتاری از رهبر انقلاب برگرفته از کتاب “دعا” مرور می شود:

امام سجاد (ع) عرض می کند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آنها خواستند به آنها ندهی. یعنی معنای کرم الهی رحمت الهی و قدرت محیطه ی الهی این است که اگر می گوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعده الهی است که در همین آیه صریح این معنا را بیان می کند:” وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الْدَّاعِ إِذَا دَعَانِ”(۱)
هر گاه بندگان من درباره من از تو سوال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر (ص) من نزدیکم و پاسخ می گویم و دعوت و خواسته آن کسی را که از من می خواهد و مرا می خواند، اجابت می کنم. هر کس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست:” لکلّ مسالة منک سمع حاضر و جواب عتید” (۲)
هر سوالی از خدا، هر خواسته ای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهم است و باید بندگان مومن خدا آن را خیلی قدر بدانند.
 اجازه پروردگار
در وصیت امیرالمومنین (ع) به امام حسن مجتبی (ع) این معنا وارد شده است:” اعلم أنّ الذی بیده خزائن ملکوت الدنیا و الاخرة قد أذن لدعائک و تکفل لاجابتک؛ خدای متعال که همه قدرت آسمان و زمین در قبضه توانایی اوست، به تو اجازه داده که با او دعا کنی و حرف بزنی و از او بخواهی. ” و أمرک أن تساله لیعطیک” (۳) از او مطالبه کنی تا او هم به تو عطا کند.

کلامی از امیرالمومنین (ع) نقل شده است که ایشان – بنا بر نقل – فرموده اند:” ثمّ جعل فی یدک مفاتیح خزائنه بما أذن فیه من مسالته” خدای متعال به این که به تو اذن داده از او بخواهی، کلید همه گنجینه های خود را در دست تو قرار داد.
پس، اذنی که که خداوند متعال داد تا هر چه می خواهی از او بخواهی، کلید همه خزائن الهی است. اگر انسان این کلید را به شکل درست به کار ببرد – از خدا بخواهد – مسلما آن را در اختیار انسان می گذارد.” فمن شئت استفتحت بالدّعاء ابواب خزائنه” (۴) هر وقت بخواهی به وسیله دعا در خزائن الهی را باز می کنی. ببینید! این مساله بسیار مهمی است. چرا انسان خود را از این وسیله مهم محروم کند؟!
همین که انسان با خدای متعال انس پیدا می کند، با خدا حرف می زند، این لطف الهی است و توفیقی است که خدا به انسان داده است. خود این “یا الله” متضمن اجابت پروردگار است.
اگر کسی توفیق دعا پیدا کند دعای با توجه و باحال، باید بداند مورد لطف پروردگار قرار گرفته است و اجابت در مرحله بعدی است.

نقل شده از : شبستان

پی نوشت ها:
۱٫ سوره بقره، آیه ۱۸۶
۲٫ بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۵۸، الررضا (ع)
۳٫ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۰۵، امیرالمومنین (ع)
۴٫ همان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۴۳
فرزند بوکان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۸
فرزند بوکان

وبلاگ"مستغاثی دات کام":

پیشگویی 11 سپتامبر در هالیوود

 

کانون های پنهان صهیونی برای آغاز هزاره سوم برنامه ریزی های مفصلی انجام داده بودند. برنامه ریزی هایی که از حدود 10 قرن پیش شروع شده بود و قرار بود در انتهای هزاره دوم ، با تئوری هایی همچون پایان روزها یا پایان دوران، جنگ آخرالزمان بین ارتش مسیح از غرب و سپاه ضد مسیح از شرق دربگیرد و پس از کشتار و خونریزی و خرابی های بسیار ، مسیح موعود این کانون ها نزول اجلال فرموده و حکومت جهانی خویش را به مرکزیت اسراییل برپاسازد. اما به خواست و اراده الهی این اتفاق نیفتاد و همه طرح و نقشه های 10 قرنی سردمداران غرب صلیبی/صهیونی نقش برآب دیده شد. پس لازم بود که کاری صورت بگیرد ، یک عملیات کاتالیزور گونه که به اجرای نقشه های یاد شده کمک نماید. به نظر می آید کانون های پنهان صهیونی از قبل پیش بینی چنین روزهایی را نموده و تمهیدات جایگزین را درنظر گرفته بودند. به هرحال همواره در طرح های نظامی و سیاسی ، تمهیدات جایگزین ضرورت پشتیبانی برای اجرای عملیات بزرگ محسوب شده است.

هنوز زمان زیادی از آغاز قرن بیست و یکم و هزاره سوم میلادی نگذشته بود که در یازدهمین روز از نهمین ماه سال 2001 حادثه ای در نیویورک اتفاق افتاد که گویی همه آنچه در فیلم های آخرالزمانی تا آن هنگام تصویر شده بود را عینیت می بخشید. گویی عملیات تروریستی فیلم هایی همچون "محاصره" ساخته ادوارد زوییک در سال1998 و"جاده ارلینگتن" به کارگردانی مارک پلینگتن در سال 1999 تحقق عینی پیدا کرده بود ، انگار پیش بینی های فیلم "مردی که فردا را می دید" از رابرت ژونه محصول 1981 درباره پیش گویی های نوسترآداموس جامه عمل می پوشانید. فیلمی که 2 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر روی پرده رفت و در آن به وضوح نشان داده می شد که موشک مسلمانان ، برج های دوقلوی نیویورکی را به دو نیم می سازد!!

به جز این ها طی سالهای پیش از 2001 ، حداقل در حدود 30 فیلم و کارتون دیگر به نوعی نابودی برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک به تصویر کشیده شد و در واقع نیویورک (که در فرهنگ پیوریتن ها و اوانجلیست ها "یهودیه" هم نامیده شده) یک شهر آخرالزمانی نمایش داده شد. فی المثل :

-در صحنه ای از فیلم "هکرز"(ین سافتلی-1995) که در تاریکی شب برج های دوقلو نشان داده می شوند ، چراغ اتاق های این دو برج به ترتیبی روشن هستند که از آن عبارت: اصابت کردن و سوزاندن (Crash and Burn) خوانده می شود.

-در صحنه ای ازفیلم"ترمیناتور2:روز داوری" ساخته جیمز کامرون در سال 1991 که مرد جیوه ای درکامیون درحال تعقیب T-800وجان کانرز برروی موتورسیکلت درون کانالی دیده می شود، در حال عبور از یکی از زیر گذرها که سرانجام کامیون براثر برخورد با آن منفجر می شود، پیش از برخورد این کلمات برروی سردر آن زیر گذر قابل خواندن است: Causion 9-11 یعنی اخطار 11-9 (اشاره به تاریخ 11 سپتامبر)

-در فیلم "برادران سوپر ماریو" (1993) در دو صحنه پیاپی ، برج های دوقلوی نیویورکی مورد تهاجم اشیاء نورانی قرار می گیرند.

- یک گفت و گو از سکانس مهمی در فیلم "بوسه طولانی شب بخیر" (رنی هارلین -1996).فیلمی درباره یک مامور زن امنیتی سابق  که دچار فراموشی شده  و درموقعیت یک خانم خانه دار، به تدریج وضعیت سابقش را به خاطر می آورد. آن گفت و گو مابین دو مامور امنیتی صورت می گیرد:

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۲۲:۱۸
فرزند بوکان